دختر بی خیال!

من و دوستانم

با هم دانشگاهیای خواهرم رفتم كوه..

با این که کوه رفتنو اصلا دوست ندارم ولی رفتم.. آخه من به شدت از پایین اومدن از کوه میترسم..

خواهرم  به دوستاش میگفت مواظب ندا باشین از کوه میترسه .. اونقدر شلوغش کرد که چند نفر بسیج شدن واسه ساپورت کردن من!!یه قدم میخواستم برم صد نفر پشت سرم میگفتن یا علی!! مواظب باش.. منم غرورم جریحه دار شد  گفتم نمیخوام کسی کمکم کنه و الحمدلله هیچ مشکلی هم پیش نیومد..

بعد از کوهنوردی و صرف صبحانه و کمی هم گشت و گذار به سمت سرویس رفتیم.. هنوز راننده و پسرا سوار نشده بودن که یکی از دخترا رفت صدای موسیقی رو بلند کرد..اونقدر بلند که حس میکردیم اتوبوس میخواد منفجر بشه..

بعد یکی از پسرا اومد و صدا رو کم کرد..همه اعتراض کردن..پسره هم گفت اینجا درست نیست بذارین بریم تو جاده!!

اوتوبوس که حرکت کرد همون پسره رفت صدای موسیقی رو برد بالا و یهو پرید وسط و شروع کرد به رقصیدن!!! بقیه ی پسرا +" مسئول!!! " شروع کردن به دست زدن و سوت و اینا... یکی دیگه از پسرا هم پاشد گفت خانما بیکار نباشین دست بزنین!!

منم  هنگ کرده بودم... اصلا بهشون نمیخورد یهو تا این حد شادی کنن!!

ولی خیلی خندیدیم..اصلا توقع دیدن همچین صحنه ای رو از این دانشجوها نداشتم و از همه جالبتر رفتار مسئول بود!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:,ساعت15:52توسط ندا | | نظر دهید